بو می کشم عطر حضورت را ؛
از لابلای خش خش خشک خاطراتی که کم آورده اند
حس مهربان نگاهت را ...
خالی می کنم جای دستانت را ،
میان هجوم دست هایی که هرگز ...
هیچ یک ... دستانم را گرمابخش نخواهند بود به مهر !
اینک ، بعد از رفتن بی بهانه ات ...
آسمان شب های سکوت دلم ،
گم کرده است راهروشن مهتابرا ...
و من ؛ میان این همهآرامش کم می آورم تو را !
نه ... نمی گویم کاش بودی ...
نه ... نمی خواهم برگردی ...
برایتپش های بی قرار قلبم ،
بودنت کافیست ؛ حتی در فرادست ها
خوب باش و خوب بمان ، خوب من
و مراقب احساسی باش که از قلب من ،
با خود به میهمانی گل ها برده ای ...
نظرات شما عزیزان:
ايـن تـويـي کـه بـا انـتـخــــاب کـردن و
دوســت داشـتـن کـسي کـه لـيـاقــتـتـو نـداره بـه خــودت خـيـانـت کـردي.
کافیــه فقـط کمـی بالــت شکستـــه باشه و حسـو حـال خودتـــو پــروازو نداشتـه باشـی..
دقیقـا تـرس ازهـمــونجــامعــنــی پیــدا میـکنــه کــه زیـروبـال وپــرتـو میـگیـرنـو مهربــونـی میکنـن
منتـهابـاایـن انتـظارکه یــه سقوط سهمگیـن درانتـظارتـه..
اونـجـاس کــه تــــو دلـت میـگـی : خـدا بخیـــرکنــه..
پاسخ: سلام عزیزم ... مرسی ... قشنگ بود
توی آغوش من بازم یه عشق تازه پیداشه
میخوام رنگای شادی رو بپاشم روی کابوسم
تو رویاهای رنگینم بازم دستاتو می بوسم
تموم هق هق شب هام باید از گریه خالی شه
باید طوری بخندم که همه اشکام جاری شه
توی رویاهای رنگینم بازم دستاتو می بوسم
چشامو وقتی می بندی چه بی شرمانه میسوزم
همین امروز میسازم یه کلبه رو به روی تو
اتاقی که تمومه شب بگیره رنگ و بوی تو